افسردگی، بیماری شایع عصر ما، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت جهان را در برگرفته است. البته این آمار در ایران بر ۲۱ تا ۲۵ درصد میباشد.
همهی انسانها در طول زندگی بارها و بارها با حالتهایی همچون غم، اندوه و بیانگیزگی روبه رو شدهاند اما اگر این حالت برای مدت طولانی (به طور متوسط دو هفته) ادامه یابد، احتمالا فرد با اختلال افسردگی مواجه است.
تحقیقات نشان میدهد که احساس افسردگی و غمگین بودن، واکنشی طبیعی بدن به مشکلات و فقدانهای زندگی است.
احساساتی چون ناامیدی و یأس بخشی عادی از زندگی انسانهاست اما اگر این عواطف بر فرد مسلط شود و نتواند در کوتاه مدت بر آنها غلبه کند، ممکن است دچار افسردگی شود.
این بیماری فقط گونهای ناراحتی در واکنش بحرانها و مشکلات زندگی نیست بلکه موجب تغییر در عملکرد و فعالیتهای روزانه میشود. این امر میتواند در تواناییهایی نظیر کار، خوابیدن، مطالعه کردن، غذا خوردن و لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد کند.
برخی افراد افسرده زندگی را سیاه چاله و یا احساس عذاب قریب الوقوعی توصیف میکنند. این در حالی است که عدهای دیگر احساس بیجانی، تهی بودن و بیاحساس بودن، میکنند.
افسردگی برای مردان میتواند احساس عصبانیت و بیقراری ایجاد کند. اگر شما درحال تجربهی این بیماری هستید، باید بدانید که در صورت عدم درمان ممکن است این امر به یک تهدید جدی برای سلامتی شما شود.
روانشناسی پیرامون این موضوع میگوید: افسردگی نوعی درماندگی آموخته شده است که در آن فرد به صورت شناختی به نتیجه میرسد که دچار نوعی ابهام و سرگشتگی است. افسردگی برخلاف تصور رایج مردم که بیشتر آن را فیزیکی تصور میکنند، یک اختلال روانی است که نهایتا منجر به تغییر جسمی میشود.
گاهی این احساسات به یک بعدازظهر جمعه خلاصه میشود اما زمانی ممکن است این حس چند روز یا چند هفته طول بکشد. به خاطر داشته باشید که برای درمان این بیماری باید صبور بود.
احساسات ناشی از افسردگی در افراد مختلف است. هرچند همیشه علائم و نشانههای متدوالی بری آن وجود دارد. حال باید گفت؛ هرچه علائم بیشتر و قویتر باشد و همچنین سابقهی آنها بیشتر، احتمال مواجهی فرد با افسردگی بیشتر است.
فرد یک چشم انداز تاریک و مبهم را در پیشرو تصور میکند. این حس میگوید هیچ چیز بهتر نخواهد شد و هیچ کاری هم برای بهبود وضع نمیتوان انجام داد.
فرد افسرده دیگر علاقهای به سرگرمیهای قبلی، تفریحات و یا رابطه جنسی ندارد. به بیان دیگر؛ توانایی احساس شادی و لذت را از دست میدهد.
کاهش و یا افزایش چشمگیر وزن.
ممکن است فرد احساس سنگینی کند، تاجایی که حتی کارهای کوچک نیز خسته کننده باشد یا زمان زیادی صرف اتمام آن کند.
فرد همیشه خود را مقصر میداند و به سختی میتواند خود را به خاطر خطاها و اشتباهات معمول ببخشد.
بی خوابی یا خواب بیش از حد از دیگر علائم این بیماری است.
احسات خشم، عصبانیت، اضطراب و بیقراری. سطح تحمل فرد پایین میآید و همه چیز به راحتی میتواند اعصاب فرد را بهم بریزد.
در افسردگی فرد بیمار، در تصمیم گیری و یا به خاطر سپردن چیزها مشکل دارد.
فرد ممکن است با دردهایی نظیر سردرد، کمردرد، درد عضلانی و درد معده مواجه شود.
افسردگی با احساساتی چون غم و اندوه متفاوت است. فوت فردی که دوسش داریم، از دست دادن شغل و یا تجربیات تلخ میتوانند دشوار باشند. در چنین شرایطی طبیعی است فرد غم شود و به سوگ نشیند.
معمولا به اشتباه بروز اینگونه احساسات را افسردگی مینامند اما غمگین بودن افسردگی نیست. ممکن است فرد غمگین و فرد افسرده هردو علاقهای به فعالیت و زندگی نداشته باشند اما با این تفاوت که فرد غمگین با بروز احساسات خود، کمتر از شش ماه به زندگی عادی باز میگردد. اما فرد افسرده احساس غم و اندوه شدیدتری تجربه میکند و برای بازگشت به زندگی عادی نیاز به کمک و درمان دارد.
برای خواندن مقالههای بیشتر اینجا را کلیک کنید.